و اما مسافرت به شمال در تاریخ 7مهر تا 11 مهر
ما روز 6 مهر ساعت 10 صبح حرکت کردیم و شب خونه عمو احسان دوست بابا که کرج بود موندیم و فردا صبح به سمت نور از شهرهای مازندران حرکت کردیم چون بابایی اونجا هتل رزو کرده بود.خلاصه عجب هوایی و عجب جاده ای که ادم هر وقت میره براش تازگی داره و لذت بخشه... و یه چیز جالب اینکه شما اصلا تو ماشین اذیت نکردین و واقعا پسر خوبی بودی و کاری کردی که به ما خیلی خوش گذشت دوست داریم پسل خوب و اما کارای شما تو ماشین و اما رقصیدن پسر و پدر و خوابیدن تو ماشین و بین راه وایسادن واسه خوردن ناهار و چای خوردن و خستگی در کردن و اما رسیدن به هتل و خستگی در کردن و شیطنتای خوشکل اقا پارسا عشق م...
نویسنده :
مامان و بابا
16:12